عالم بايد علمش را آشكار سازد
در كافى از پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم آمده كه فرمودند: هرگاه بدعتها در امّت من ظاهر شد، پس بايد كه عالِم، دانش خود را آشكار نمايد، و هر كس اين كار را نكند لعنت خدا بر او باد. [1]
و در همان كتاب به سند صحيحى از امام صادقعليه السلام آمده كه فرمود: رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: هرگاه اهل ترديد و بدعت را پس از من ديديد، بيزارى خود را از آنان اظهار كنيد، و بسيار آنان را ناسزا بگوييد و بدگويى كنيد، كارهاى زشتى به آنها نسبت دهيد تا به طمع ايجاد فتنه و فساد در اسلام نيفتند، و مردم از آنان بر حذر بمانند تا بدعتهایشان را ياد نگيرند. خداوند در برابر اين كار براى شما حسنات مىنويسد و به سبب آن درجات شما را در آخرت بالا مىبرد. [2]
مىگويم: اين در صورتى است كه از صدمه ديدن ايمن باشد، وگرنه تكليف او تقيّه است، چنانكه از مطالب آينده ظاهر مىشود.
[1] اصول كافى، 54/1.
[2] اصول كافى، 375/2.
بر گرفته از سایت مهدی نت
صلوات
درود فرستادن بر رسول گرامى اسلام و خاندان پاك اوست، كه خداوند در قرآن كريم درباره آن تأكيد كرده است: اِن الله و ملائکه یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما .. . [1]
خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مى فرستد، اى مؤمنان شما نيز بر او درود فرستيد و كاملاً در برابر او تسليم باشيد.
يكى از وظايف مؤمن منتظر، صلوات فرستادن بر حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است. مثلا در حق آن حضرت بگويد: اللهم صل علی مولانا صاحب الزمان دركتب ادعيه[2]،صلوات هاى چندى براى امام عصر ارواحنا له الفداء و ديگر معصومين وجود دارد كه بايد تنها آن ها مورد استفاده قرار گيرند، زيرا بهتر است صلوات بر آن حضرت، طبق آن چه از اهل بيت علیه السلام روايت شده است، انجام گيرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: هركس پس از نماز ظهر و نماز صبح در روز جمعه و غير جمعه بگوید: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهُم، نمى ميرد تا حضرت قائم ارواحنا له الفداء را درك كند. [3]
در روايت ديگرى آمده است كه هركس بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهُم، خداوند شصت حاجت او را برآورده مى سازد، سى حاجت از حوائج دنيا و سى حاجت از حوائج آخرت. [4]
درود و صلوت فرستادن بر حضرت مهدى ارواحنا له الفداء نوعى دعا است؟ آن هم دعايى جامع كه دربر گيرنده خواسته ها و دعاهاى بسيارى است.
در اين درخواست مؤمن، تمناى حفظ آن حضرت و حفظ ياران و دوستداران او و برطرف شدن هر گونه هم و غم از قلب مقدس آن حضرت و تعجيل در ظهور او و پيروزى آن بزرگوار وجود دارد، چرا كه صلوات بر آن حضرت، يعنى طلب رحمت براى او.
[1] سور ه احزاب56.
[2] مانند صلواتى كه در مفاتيح الجنان باب زيارات بعد از زيارت جامعه، تحت عنوان صلوات حجج طاهره آمده است .
[3] مصباح المتجهد طوسى، ص 328. مفاتیح الجنان، اعمال روز جمعه.
[4] معجم احاد يث الامام المهدى ارواحنا له الفداء ج 4، ص 113.
برگرفته از سایت مهدی نت
سلام بر ستارههای سوخته بر اندام دشت! سلام بر بدنهای چاک چاک!سلام بر خورشیدهای بر نیزه! سلام بر مظلومیت بر خاک مانده. سلام بر اربعین! سلام بر لحظههای غریب وصال! سلام بر لحظهای که تو را از عطر خوش بهشتیات باز شناختم! سلام بر پیراهنی که بوی غربت مادر را میدهد! سلام بر اجساد مطهری که غریب، بر خاک رها شدند! سلام بر حنجره خشک و تشنه علی اصغر! سلام بر خیمههای سوخته، بر بدنهای جدا شده از سر، معصومیت خاکستر شده، سلام بر تو برادر! چهل وادی دویدم منازل صبر را. چهل وادی کشیدم بر دوش خود رنج را. چهل وادی فرو خوردم بغض را. چهل وادی ویران شدم در خویشتن؛ خراب گشتم برادر، در خرابههای شام. فرو ریختم برادر، در گریههای شبانه سه ساله. زینت پدر را زیر خندههای خویش به تاراج بردند. حرمت فرزندانت را نادیده گرفتند. ایستادم و انگشتهای ظلم را در جامهای به خون آلوده شکستم چهل وادی صبر کردم، برادر! صبر کردم؛ صبری جمیل برادر؛ «ما رأیت إلاّ جمیلا». پروانهسان سوختم بر گرد خیمه سجاد.شعلهها را درآویختم تا جگرگوشهات را از هیمه آتش بیرون کشیدم. ذره ذره آب شدم تا کودک هراسانت را از تاریکیها بیرون کشیدم. هزاران بار مرگ چشیدم تا ضجههای داغدیده طفلان را آرام کردم. هزاران بار بغض فرو خوردم تا از پس دروازههای نامردی گذشتم. ایستادم، برادر؛ همانگونه که سزاوار خواهر چون تویی است. ایستادم؛ سربلند، در اوج شکستگی. ایستادم و یک به یک پردههای نیرنگشان را چون تار عنکبوتی سست، پاره کردم. ایستادم و مصیبت حنجرههای خشک را به گوشهای غفلتزده رساندم. ایستادم و چشمهای کور را به سوختگی خیام، باز کردم. ایستادم و انگشتهای ظلم را در جامهای به خون آلوده شکستم. چه کسی میتوانست بعد از این همه رسوایی، صدای حقیقت را بر خاک ترکخورده کربلا نشنود؟! چه کسی میتوانست بعد از این رسوایی تظلم را نبیند؟! چه کسی میتوانست بعد از این، مظلومیت تو را انکار کند؟! من آمدم برادر؛ با یک دنیا حرفهای ناگفته، با کمری شکسته و گیسوانی به سپیدی نشسته. من آمدم؛ با دلی داغدیده و اندوهی فراوان و با قلبی سوخته. حالا منم و تو و رنج چهل روز اسارت که بیش از چهل سال، مرا در هم شکست. آرام بخواب، برادر! در آرامشی ابدی که خون سرخ تو و یارانت، تا قیامت بر صحنه تاریخ نقش بسته است.
چه سخت است چهل روز منزل به منزل، عاشقى را به دوش کشیدن و از ساحل، دریا را نظاره کردن! یا زینب! آه سینه سوز تو، هنوز از پشت حصار قرن ها، شعله بر جان مى زند. از آن روز به بعد، زمین، چهل بار چرخید و در سوگ حسین علیه السلام ، هر روز آفتاب، لباس سیاه شب بر تن کرد تا در موج خونین خاطراتت، هم درد دل طوفانى ات شود. اینک، تمام شوره زاران، پابرهنه و تشنه لب به دنبال توانَد تا آیه هاى عاشورایى را از چشمه زبان نینوایى ات بنوشند. زینب، اى وارث نجابت خاک! چهل روز است که آسمان، غربتت را مى نگرد. باز هم خطبه اى بخوان تا به ابرها، اذن نزول داده باشى، اى رسول کربلا! التماس دعا
حموینی در حدیثی مفصل و طولانی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که فرمود: حسن و حسین دو امام امت من بعد از پدرشان میباشند، و دو آقای جوانان اهل بهشتند، و مادرشان سیده زنان جهانیان و پدرشان سید الوصیین است، و از فرزندان حسین نه نفرند که نهمین آنها قائم است از فرزندان من، طاعت ایشان طاعت من و معصیت و مخالفت ایشان معصیت و مخالفت با من است، بسوی خدا شکایت می کنم از کسانیکه فضیلت ایشان را انکار، و احترامشان را بعد از من ضایع می نمایند، و خداوند کافی است در ولایت کارها و نصرت عترت من و امامان امت من و انتقام گیرنده است از کسانیکه حق آنها را انکار نمایند وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ [2]
[1] مقتل خوارزمی ص 146 ف 7 – ینابیع الموده ص 445 موده القربی درالموده العاشره.
[2] فرائد السمطین ج 1، ص 42-43- احادیث در این موضوع متواتر است رجوع شود بمنتخب الاثر تألیف نگارنده باب 10 ف 2
صله با حضرت
از وظايف مؤمن منتظر، صله با آن حضرت به وسيله مال و دارايى دنيا است .
منظور از صله در اين جا، عطا و بخششى است كه فرد، براى جلب توجهات معنوى امام تقديم مى كند و همان هديه اى است كه صرفاً جهت خشنودى و سرور امام اهدا مى شود.
هركس به اندازه توانايى و امكانات خود، مقدارى از مال و دارايى خود را به آن حضرت اختصاص مى دهد و به او اهدا مى كند.
در زمان ظهور آن حضرت، اين مال به خود حضرت تقديم مى گردد، اما در عصر غيبت، صله امام بايد در امورى كه مرضىَ آن حضرت است به كار گرفته شود. البته به قصد و نيت صله آن حضرت مثلاً آن مال صرف چاپ كتب ارزنده يا صرف مجالس و محافل ذكر وياد آن حضرت گردد.
امام صادق علیه السلام مى فرمايد: يك درهم كه با آن، با امام صله مى شود، بهتر است از دو ميليون درهم كه در ساير كارهاى نيك، جز صله امام صرف مى شود. [1]
و امام كاظم علیه السلام مى فرمايند: هركس نمى تواند با ما صله نمايد، پس با دوستان صالح ما صله كند كه ثواب صله براى او نوشته مى شود. [2]
ÇÏÇãå ãØáÈ...
صدقه
آن چه در راه خدا با نیت دستيابى به ثواب و رضايت پروردگار داده مى شود را گويند .
صدقه به معنى وسيع آن شامل هر نوع كمك به مستحق و محتاج است، اعم از مادى و معنوى. يكى از وظايف مؤمنان منتظر، صدقه دادن براى سلامتى و حفظ وجود حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است. مقدار صدقه، اندازه و كيفيت آن چندان مهم نيست. آن چه مهم است، خلوص نیت و دادن صدقه به اندازه توانِ مؤمن است.
يكى از اعمالى كه سيد بن طاورس رحمة الله عليه، به آن بسيار اهميت مى داده، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان ارواحنا له الفداء بوده است، چون يكى از تكاليف زمان غيبت، صدقه دادن است به آن چه ميسر است براى حفظ وجود مبارك امام زمان ارواحنا له الفداء .
به طور كلى صدقه آثارى دارد. يكى اين كه صدقه نمايشگر صداقت ايمان مؤمن است كه با انجام آن نشان مى دهد تا چه حد در وادى ايمان و خداپرستى صادق است و از اين طريق نيازمندى هاى مؤمنان رفع مى گردد و رفاه عمومى به وجود مى آيد و همچنين صدقه يكى از عوامل سازندگى انسان نيز هست؟ چنانكه قرآن مى فرمايد:خذ مِن أموالهم صدقه تطهَر هم و تزکیهم بها [1]اى رسول ما تو از مؤمنان صدقات را دريافت كن تا بدان صدقات نفس آن ها را پاك و پاكيزه سازى .
مؤمن صدقه را بايد خود يا براى فايده و فرضى كه در نظر دارد بدهد و يا براى حفظ نفس خود و يا محبوب و عزيزى كه بسيار نزد او گرامى است .
و چه محبوبى بالاتر از امام زمان ارواحنا له الفداء كه اصلاح بسيارى از امور دينى و آخرتمان بستگى به وجود وسلامتى آن حضرت دارد و اين مطلب به دليل عقل و نقل ثابت است كه هيچ شخصى عزيزتر و گرامى تر نيست و نبايد باشد. بلكه حضرتش بايد محبوب تر از نفس خودمان باشد و اگر چنين اعتقادى نداشته باشيم در ايمان و معرفتمان نسبت به آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد .
ÇÏÇãå ãØáÈ...
صبر بر غیبت
خداوند، بندگان خود را در زمان غيبت ولیش، با انواع محنت ها و بلاها امتحان مى كند تا بد از خوب جدا شود و اين سنت خداوند، درگذشتگان و آيندگان است؟ هم چنان كه خداى تعالى فرموده: احَسِب الناس أن یترکوا ان یقولوا امنا وهم لا یفتنون . آيا مردم چنين مى پندارند به صرف اين كه گفتند ايمان آورديم رها مى شوند و هيچ امتحان نمى گردند.
صبر كردن در زمان غيبت امام زمان ارواحنا له الفداء بر چند گونه است:
1- صبر بر طول غيبت، به اين كه از شتابزدگانى كه به سبب طولانى شدن غيبت دلهایشان قساوت مى گيرد نباشد، كه شتابزدگان در مورد امام به ترديد مى افتند.
2- صبركردن مؤمن بر آن چه از آزار و استهزاء و تكذيب و مانند آن ها از مخالفين خود مى بيند.
3- صبر بر اقسام بلاها و محنت هايى كه بر او وارد مى شود، كه بعضى از آن ها در آيه شریفه ياد گرديده كه خداى تعالى مى فرمايد: و لنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و....
4- صبر بر آن چه از گرفتارى مؤمنين به دست.
5- سوره عنكبوت2.
معاندين و آزار مخالفين نسبت به ايشان مى بيند، در صورتى كه نتواند آن ها را خلاص كند واز ايشان دفاع نمايد، كه در اين حال وظيفه او صبر و دعاكردن است. [1]
[1] مكيال المكارم ج 2ص 419 ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى.
برگرفته از سایت مهدی نت
صبر كردن بر اذيت و تكذيب و ساير محنتها
برادرم! بدان كه خداوند - تبارك و تعالى - بندگان خود را در زمان غيبت ولیش با انواع محنتها و بلاها امتحان مىكند تا بد از خوب جدا شود، پس درجات خوبان را بالا برده، و پليدان را بعضى با بعض ديگر درآميزد و با هم گرد آورد، آنگاه همه را در آتش دوزخ بيفكند، و خداى عز و جل فرموده است: ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ المُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَمِيزَ الخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ؛ [1] خداوند مؤمنان را بر اين حال كنونى كه مؤمن و منافق به هم مشتبهند وا نخواهد گذاشت تا اينكه پليد را از پاكيزه جدا سازد... .
و اين سنّت خداوند در گذشتگان و آيندگان است، همچنان كه خداى تعالى فرموده: أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ . وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ؛ [2] آيا مردم چنين پندارند كه به صِرف اينكه گفتند ايمان آورديم رها شوند و بر اين ادّعا هيچ امتحان نشوند، و همانا كه ما امتهايى كه پيش از اينان بودند را به آزمايش آورديم تا خداوند راستگويان را از دروغگويان كاملاً معلوم سازد.
و حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: اى مردم خداوند شما را از اينكه بر شما ستم كند دور داشته، ولى شما را ايمن ننموده از اينكه شما را بيازمايد و او كه بزرگوارترين گويندگان است فرموده: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَإِنْ كُنّا لَمُبْتَلِينَ؛ [3] و به راستى كه در اين وقايع و حوادث آيات و نشانههايى است و ما البته خوب و بد بندگان را امتحان مىكنيم.
ÇÏÇãå ãØáÈ...
شوق دیدار
اظهار شوق و ميل به ديدار آن حضرت و دعا براى ديدار او، وظيفه هر مؤمن منتظر است. در دعاى ندبه مى خوانيم: بر من گران است كه همه را ببينم و تو را نبينم و از تو ندايى به گوشم نرسد. [1]
در دعاى عهد كه از امام صادق علیه السلام روایت شده است، مى خوانيم: بار خدايا آن طلعت رشيده و آن چهره نازنين را به من نشان بده وديده ام را به سرمه یك نگاه به او، روشن ساز. [2]
امام صادق علیه السلام نيز فرمود: هرگاه يكى از شما آرزوى ديدار قائم ارواحنا له الفداء را داشته باشد، بايد آرزو كند او را در عافيت ديدار نمايد كه همانا خداوند، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به عنوان رحمت مبعوث كرد و قائم ارواحنا له الفداء را براى عقوبت مبعوث مى كند. [3]
و نيز فرمود: هركس پس از هر نماز واجب خود، اين دعا را بخواند، همانا امام ( م ح م د ) فرزند حسن عسكرى علیه السلام را در بيدارى يا خواب خواهد ديد. [4] مطلع آن دعا اين است:
اللهم بلغ مولانا صاحب الزمان اینما کان و حیثما کان .....
نيز در مكارم الاخلاق در فضيلت خواندن دعاى اللهم اِن رسولك الصادق المصدق آمده است:
هركس اين دعا را پس از هر نماز واجب بخواند و بر آن مواظبت نمايد، به ديدار حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفداء مشرف خواهد شد. [5]
از اين روايات استفاده مى شودكه درخواست تشرف به لقاى آن حضرت امرى پسنديده است، لذا شيوه صالحين از علماء وغير علماء بر اين بوده وهست كه تشرف به ديدار آن حضرت را از قديم الايام درخواست مى كرده اند، به طورى كه بعضى از آنان چهل شب جمعه در مسجدكوفه ويا چهل چهارشنبه در مسجد سهله بيتوته كرد ه وعبادت مى نمودند تا به اين فيض بزرگ نائل شوند .
در نقطه مقابل شوق ديدار، مؤمن بايد به جهت فراق و عدم ديدار آن حضرت محزون باشد. فرازهايى از دعاى ندبه، بر حزن وغم مؤمن در فراق آن حضرت گواهى مى دهند: هل من معین فاطیل معه العویل والبکاء ؟، آيا ياورى هست آیا من هم ناله شود تا با او ناله وگريه را طولانى نمايم .
دعاى ندبه در حقيقت، ندبه وزارى از جدايى و فراق حضرت مهدى الزمان ارواحنا له الفداء است.
[1] مفاتیح الجنان دعاى ندبه.
[2] بحارالانوار، ج 102 ص 111.
[3] كافى ج 8 ص 233.
[4] بحارالانوار، ج 86 ص 61.
[5] مكارم الاخلاق، ص 284.
برگرفته از سایت مهدی نت
شناخت علامت های ظهور آن حضرت
شناختن علامتهاى ظهور آن حضرت به ويژه علايم حتمى كه امامان بر حق عليهم السلام آنها را خبر دادهاند، از وظايف مهمّ شيعيان است و دليل بر اين، عقل است و نقل؛
دليل عقل
پيشتر دانستيد كه شناخت شخص آن حضرت واجب است و شناخت علايم حتمى كه مقارن با ظهور آن جناب يا نزديك به آن است، مقدّمه شناخت او مىباشد. اگر بگوييد: مىتوان از راه ديگرى جز آن علامتها، نيز حضرتش را شناخت، بنابراين راه معرفت منحصر به همين طريق نيست. خواهيم گفت: در روايات، امر به روى آوردن به سوى آن جناب هنگام ظهورش وارد گرديده، چنان كه در روايت نعمانى به سند خود، از امام باقرعليه السلام پس از ياد نمودن از ندا و فرو رفتن زمين در بيداء آمده، پس به سوى او رويد هرچند كه روى دست و پا باشد، به خدا سوگند! گويى او را مىبينم بين ركن و مقام از مردم بيعت مىگيرد... . [1]
و ترديدى نيست كه روى آوردن به سوى آن حضرت هنگام ظهورش از شهرها، جز بعد از علم به ظهور امكانپذير نمىباشد و اين علم به سبب آشكار شدن علامتهاى حتميهاى كه وعده شدهاند، حاصل مىگردد. و امّا شناختن آن جناب به وسيله معجزاتى كه از حضرتش صادر مىشود، براى بينندگان و حاضران در خدمتش انجام مىيابد، چنانكه پوشيده نيست.
دليل نقل
فرموده امام صادقعليه السلام است، در خبر عمر بن ابان كه در حديث صحيحى در كافى روايت آمده كه فرمود: علامت را بشناس، پس هرگاه آن را شناختى، پيش افتادن يا تأخير كردن اين امر تو را ضرر نرساند... . [2]
اضافه بر اينكه ائمه طاهرينعليهم السلام علامتهايى را كه خداى تعالى براى ظهور حضرت قائم ارواحنا له الفداء قرار داده، بيان فرمودهاند، تا راستگو از دروغگو معلوم گردد و در قسمتى از روايات، وقوع بعضى از رويدادهاى فتنهانگيز را خبر دادهاند، كه گمراهان به سبب آنها به فتنه مىافتند، ولى آنان كه احاديث امامان را روايت كردهاند و كسانى كه از پيش وقايعى كه امامانعليهم السلام خبر دادهاند، شنيده و دانسته باشند، به فتنه نمىافتند و گمراه نمىشوند، زيرا كه آنها به سبب شناختن علايم بر اساس روايات رسيده از امامانشانعليهم السلام راستگو را از دروغگو تشخيص مىدهند، نمىبينيد بسيارى از كسانى كه از دين روى تافتند و مرتدّ شدند و دنبال گمراه كنندگان ملحد افتادند، چه در زمان ما و چه پيش از اين زمان، مرتدّ شدن و گمراهيشان به سبب ندانستن علايم ظهور صاحب الامر ارواحنا له الفداء و ويژگىهاى آن جناب بوده است؟! لذا گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند.
اگر آنها به طلب علم و تحصيل معرفت روى مىآوردند و در پى شناختن آنچه از صفات و علايم و دلايل و نشانههاى ظهور صاحب الامر الزمان ارواحنا له الفداء بر آنان واجب است، برمىآمدند، از نجات يافتگان مىشدند و از دين دست برنمىداشتند.
ÇÏÇãå ãØáÈ...
شکر امام
امام شناس، بايد همه مراحل شكر را در مقابل ولى نعمت خويش به جا آورد. در مرحله اول، شكر قلبىِ نعمت امام زمان ارواحنا له الفداء يارى ايشان به قلب است.
انسان شاكر بايد بررسى كند كه چگونه مى تواند قلب امام خود را يارى كند .
مسلماً در اين مرحله، ابتدا معرفت صحيح ايشان به اسم و وصف و سپس محبت قلبى مطرح مى شود كه خود مرتبه والايى از يارى امام است.
در اين مرحله تهذيب نفس از رذائل اعتقادى و اخلاقى، جايگاه ويژه و منحصر به فرد دارد. هر چه قلب انسان از آلودگى گناهان پاك تر شود، معرفتش به آن امام عزيز بالاتر مى رود. در مرحله دوم، شكر زبانىِ اين نعمت كه برخاسته از معرفت و محبت قلبى است، مى تواند به وسيله يارىِ زبانى حضرت صورت پذيرد. ياد كردن ايشان به زبان، تبليغ دين و معرفى امام به زبان، از مصاديق يارى زبانىِ اين نعمت است .
در مرحله سوم، شكر عملى نعمت مطرح مى شود. بهره بردارى صحيح از نعمت امام وقتى صورت مى پذيرد كه انسان با عمل خويش، در مسير بندگى پروردگار قرار گرفته و ديگران را نيز به اين مسير هدايت كند و بدين وسيله به يارى امام عصر ارواحنا له الفداء بشتابد.
پاك نگه داشتن همه اعضا و جوارح از گناهانِ خاص خود، نقش اساسى در اين مرحله از شكر نعمت امام دارد. اگر انسان در هر سه مرحله قلبى، زبانى و عملى امامش را يارى كند، مى تواند اميدوار باشد كه از منتظران حقيقى مولا است. [1]
[1] آفتاب، و غربت سيد محمد بنى هاشمی ص 329.
برگرفته از سایت مهدی نت
سلام بر حضرت
سلام دادن به حضرت در هر هفته و هر روز، و هر مكان و زمان كه ممكن باشد، به ويژه در ايام و اوقات و مكان هايى كه خصوصيت ویژه اى با آن حضرت دارند، مثل روز و شب جمعه، شب هاى قدر، نيمه شعبان و مكان هايى هم چون مسجد سهله، مسجد كوفه و مسجد جمكران، از وظايف مؤمنان منتظر است .
مردى از امام صادق علیه السلام سؤال كرد كه چگونه بر قائم ارواحنا له الفداء سلام كنيم؟ فرمود: بگوييد: السلامُ علیك يا بقیة الله. نيز در روايت است: وقتى حضرت مهدى ارواحنا له الفداء ظهور مى كند، اين آيه را تلاوت مى كند:بقیة الله خیر لکم اِن كنتم مومِنین، [1] ، آنگاه مى فرمايد: أنا بقیة الله .
پس سلام نمى كند بر او سلام كننده اى، مگر آنكه مى گويد: السلام علیک يابقیة الله فی ارضه[2]سزاوار است كه مؤمن، حضرت مهدى ارواحنا له الفداء را هر روز زیارت كند و از آن غفلت نورزد و شايسته است زيارت و سلام به او، به وسيله زیارات و سلام هاى وارده از جانب اهل بيت علیه السلام باشدكه دركتب روايى آمده است .
مانند زيارت آل ياسين كه هر وقت مى توان آن را خواند و مطلع آن اين است: سلامٌ على آل يس . السلام علیك یا داعِی الله و . .. [3] يا زيارت مخصوصه آن حضرت در روز جمعه كه مطلع آن چنين است: اسلامُ علیک يا حُجة الله في ارضهِ. [4]
امام باقر علیه السلام فرمود: هركس از شما قائم ارواحنا له الفداء را درك كرد، هنگامى كه او را ديد بايد بگويد السلامُ علیکم يا اهل بیت الرحمة والنبوة ومعدن العلم وموضع رسالة [5] سلام بر شما اى خاندان رحمت و نبوت، سلام بر شما اى سر چشمه دانش وكانون رسالت.
از اين روايات استفاده مى شودكه به مردم اجازه داده نشده است كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء را به هنگام زيارت و سلام، به نام مبارك يا كنيه اش ندا دهند و بگويند السلام علیک ايها المهدى و اين نشانگر تعظيم و تجليل بر مقام والاى اوست؟ [6] همانگونه كه خداوند در قرآن كريم مسلمانان را نهى فرمود كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به نام صدا بزنند: ...... لا تجعلوا دعاء الرسول بینكم، كه دعاء بضكم بعضا [7].
[1] سوره هود 86.
[2] نجم الثاقب، باب دوم.
[3] بحا رالانوا ر ج 053 ص 171 مفاتیح الجنان باب سوم، فصل دهم.
[4] بحار الانوار، ج 102ص 215؟ مفاتیح الجنان، قبل از دعاى صباح وكميل.
[5] بحارالانوارج 52 ص 331 ,غيبة طوسی، ص 282.
[6] امام مهدى ارواحنا له الفداء ازولادت تا ظهور سيد محمدكاظم قزوينى ص 653.
[7] سوره نور63.
برگرفته از سایت مهدی نت
سعى در خدمت كردن به آن حضرت
تلاش در جهت خدمت كردن به آن جناب به آنچه در زندگى مىتوانى انجام دهى، كه به مقتضاى روايات بيان گرديد كه زندگى تو به بركت آن حضرت است، تا اينكه به فرشتگان خداوند كه مأمورند خدمتگذار حضرتش باشند، تأسّى جسته باشى و رواياتى كه دلالت دارند بر اينكه فرشتگان خدمتگزاران امامانعليهم السلام هستند و دستوراتشان را انجام مىدهند، و در محضر ايشان جز با اجازهشان نمىنشينند.
در اينجا به جهت استشهاد براى آنچه گفتيم به حديثى از امام صادقعليه السلام اكتفا مىكنيم، آن جناب در حديثى كه پيشتر در بيان شرافت آن حضرت آورديم چنين فرمود: و اگر دوران او را دريابم تمام مدت زندگانىام در خدمت او خواهم بود . مىگويم: اى دوست خردمند امامانعليهم السلام! در اين سخن خوب دقت كن، آيا آن را اغراقآميز يا خلاف واقع مىپندارى؟ هرگز! به هيچ وجه! بلكه عين حقيقت است، و به نكات دقيقى دلالت مىدهد، از جمله: بيان فضيلت و شرافت حضرت قائم ارواحنا له الفداء ، و از جمله:
اشاره به اينكه خدمت كردن به آن حضرت بهترين عبادتها و نزديكترين طاعات است، چون امام صادقعليه السلام كه عمر شريفش را جز در انواع طاعت و عبادت خداوند سپرى ننمود، و شب و روز خويش را در اين راه گذرانيد، بيان مىكند كه اگر قائم ارواحنا له الفداء را درك مىكرد عمر خود را در خدمت كردن به او صرف مىنمود.
ÇÏÇãå ãØáÈ...
سرودن و خواندن شعر در فضايل و مناقب آن حضرت
سرودن و خواندن شعر در فضايل و مناقب آن جناب - كه درود و سلام بر او باد - زيرا كه اين دو عمل نوعى از يارى كردن امام به شمار مىآيند.
و دليل بر اين است آنچه در كتاب وسائل به طور مُسند روايت گرديده كه حضرت امام صادقعليه السلام فرمود: هر كس درباره ما يك بيت شعر بگويد، خداوند براى او خانهاى در بهشت خواهد ساخت. [1]
و از آن حضرت است كه فرمود: هيچ كس درباره ما بيت شعرى نگويد، مگر اينكه به روح القدس تأييد و يارى شده باشد. [2]
و از حضرت رضاعليه السلام روايت است كه فرمود: هر فرد مؤمنى كه درباره ما شعرى بسرايد كه ما را به آن مدح گويد، خداوند براى او در بهشت منزلگاهى خواهد ساخت كه هفت برابر وسعت دنيا باشد، كه هر فرشته مقرّب و هر پيغمبر فرستاده شدهاى او را در آنجا ديدار خواهد كرد. [3]
مىگويم: شايد اختلاف ثوابها از جهت متفاوت بودن شاعران در شناخت امامان و مراتب ايمان آنان باشد.
و از زُراره روايت آمده كه گفت: كميت بن زيد بر حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام وارد شد، من نيز در آن محضر شرفياب بودم، كميت قصيده مَنْ لِقَلْبٍ مُتَيَّمٍ مُسْتَهامٍ... را بر آن جناب خواند، هنگامى كه قصيده را به پايان رسانيد، امام باقرعليه السلام به كميت فرمود: تا وقتى كه درباره ما شعر مىگويى، پيوسته به روح القدس تأييد مىشوى. [4]
و در روضه كافى به سند خود، از كميت بن زيد اسدى آورده كه گفت: بر حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام وارد شدم، آن حضرت به من فرمود: به خدا قسم، اى كميت! اگر مال دنيا نزد ما بود، از آن، مقدارى به تو مىداديم، ولى براى تو است آنچه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم به حسّان بن ثابت فرمود: پيوسته روح القدس با تو خواهد بود، تا هنگامى كه از ما دفاع كنى... . [5]
و نيز بر اين مطلب دلالت دارد تمام رواياتى كه حاكى سرودههاى شاعران در مدح و ثناى امامانعليهم السلام است كه در محضر ايشان خواندهاند و امامانعليهم السلام عطاهاى بسيار و بخششهاى فراوانى به آن شاعران عنايت فرمودهاند.
و از اين ماجراها بسيار است كه در احوالات و اخلاقيات آنان ياد گرديده و آنچه اشاره شد براى مؤمنين بسنده است.
[1] وسائل الشيعه، 467/10 ح 1.
[2] وسائل الشيعه، 467/10 ذيل ح 2.
[3] وسائل الشيعه، 467/10 ذيل ح 3.
[4] وسائلالشيعه، 467/10 ح 4.
[5] روضه كافى، 102/8.
برگرفته از سایت مهدی نت
زيارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومين به نيابت از مولايمان صاحب الزمان
مىتوان در اين باره استناد جست - اضافه بر اينكه اين عمل از اقسام صله امام است و خواهد آمد كه از مهمترين كارهاى بندگان مىباشد.
1- به آنچه گذشت در استحباب صدقه دادن از سوى آن حضرت.
2- و به فتواى آنچه دلالت مىكند بر استحباب حج و طواف بيت اللَّه الحرام به نيابت از امام.
3- و به آنچه در مورد زيارت مشاهد مشرّفه به نيابت از عموم مؤمنين وارد گرديده است.
چنانكه در كافى از على بن ابراهيم حضرمى از پدرش از حضرت ابوالحسن موسى بن جعفرعليه السلام روايت آمده كه ضمن حديثى فرمود: ... پس هرگاه به نزد قبر پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم رفتى و آنچه بر تو لازم است به جاى آوردى، دو ركعت نماز بگزار، سپس بالاى سر پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم بايست و بگو: سلام بر تو اى پيغمبر خدا از طرف پدرم و مادرم و همسرم و فرزندانم و تمام بستگانم، و از سوى تمام اهل شهرم آزاد و برده و سفيد و سياهِ آنان، پس اگر به كسى بخواهى بگويى من از سوى تو بر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم سلام كردم راست گفته باشى. [1]
4- و به اينكه از جمله امور متداول متعارف بين خواص و عوام شيعه از زمانهاى گذشته تا زمان ما، نيابت نمودن در مشاهد مشرفه است، و علماى ما - رضوان اللَّه عليهم - عنوان و چگونگى آن را در كتابهاى زيارات و غير آنها يادآور شدهاند، و فرق گذاشتن بين امام و غير او از مؤمنين در اين باره چيزى است كه دلهاى اهل دين و بينش و يقين آن را نمىپذيرد.
ÇÏÇãå ãØáÈ...
شکوه ظهور تو هنوز پرچم توفیق بر نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیبای زرین خود را بر زمستان جان ما نگسترده است ، اما مهتاب انتظار در شبهای غیبت سوسوزنان چراغ دلهای ماست .
نام تو حلاوت هر صبح جمعه است و حدیث تو ندبه آدینه ها. دیگر از خشم روزگار به مادر نمی گریزم و در نامهربانیهای دوران، پدر را فریاد نمی کشم; دیگر رنج خار مرا به رنگ گل نمی کشاند; دیگر باغ خیالم آبستن غنچه های آرزو نیستند; دیگر هر کسی را محرم گریستنهای کودکانه ام نمی کنم.
حکایت حضور، برای من یادآور صبحی است که از خواب سیاهی برخاستم و بهانه پدر گرفتم. من همیشه سرمای غم را میان گرمی دستهای پدرم گم می کردم. کاشکی کلمات من بی صدا بودند; کاشکی نوشتن نمی دانستم و فقط با تو حرف می زدم; کاشکی تیغ غیرت، عروس نام تو را از میان لشکر نامحرمان الفاظ باز می گرفت و در سراپرده دل می نشاند; کاشکی دلدادگان تو مرا هم با خود می بردند; کاشکی من جز هجر و وصال ، غم و شادی نداشتم!
می گویند: چشمهایی هست که تو را می ببنند; دلهایی هست که تو را می پرستند; پاهایی هست که با یاد تو دست افشان اند; دستهایی هست که بر مهر تو پای می فشارند.
می گویند: تو از همه پدرها مهربان تری ، می گویند هر اشکی از چشم یتیمی جدا می شود بر دامان مهر تو می ریزد.
می گویند ...می گویند تو نیز گریانی!
ای باغ آرزوهای من! مرا ببخش که آداب نجوا نمی دانم.
مرا ببخش که در پرده خیالم، رشته کلمات، سررشته خود را از کف داده اند و نه از این رشته سر می تابند و نه سررشته را می یابند.
عمری است که اشکهایم را در کوره حسرتها انباشته ام و انتظار جمعه ای را می کشم که جویبار ظهورت از پشت کوه های غیبت سرازیر شود، تا آن کوزه و آن حسرتها را به آن دریا بریزم و سبکبار تن خسته ام را در زلال آن بشویم.
ای همه آروزهایم!
من اگر مشتی گناه و شقاوتم، دلم را چه می کنی؟
با چشمهایم که یک دریا گریسته است چه می کنی؟
با سینه ام که شرحه شرحه فراق است چه خواهی کرد؟
به ندبه های من که در هر صبح غیبت، از آسمان دلتنگیهایم فرود آمده اند، چگونه خواهی ساخت؟
می دانم که تو نیز با گریه عقد برادری بسته ای و حرمت آن را نیکو پاس می داری.
می دانم که تو زبان ندبه را بیشتر از هر زبان دیگری دوست می داری . می دانم که تو جمعه ها را خوب می شناسی و هر عصر آدینه خود در گوشه ای اشک می ریزی.
ای همه دردهایم! از تو درمان نمی خواهم که درد تنها سرمایه من در این آشفته بازار دنیاست.
تنها اجابتی که انتظار آن را می کشم جماعت ناله هاست; تنها آرزویی که منت پذیر آنم، خاموشی هر صدایی جز اذان «یا مهدی » است .
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم؟
تنهای تنها سر جاده ی انتظار ایستاده ... نگران ... دلتنگ ... زمستان خودنمایی می کند ..
سرد است ... باد بی امان می وزد ...
با چشمان خیس غروب آفتاب را نظاره می کند ...
افسوس این جمعه هم گذشت ...
رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آن ها و رعایت وظایف نسبت به آن بزرگوار
زيرا كه حق امام پس از خدا و رسول از همه حقوق بر تمامى اهل عالم مهمتر است، نظر به مراتبى كه خداى تعالى به او اختصاص داده، و او را از ساير خلايق برگزيده است، و او واسطه رسيدن هرگونه فيض به آفريدگان مىباشد، و نيز به اين مطلب راهنمايى مىكند، كه حق قرابت و خويشاوندى پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم از خويشاوندى نَسَبى مهمتر و عظيمتر مىباشد. و از امامانعليه السلام روايت آمده كه: هر حقى كه براى خداى تعالى هست از آنِ ما مىباشد. [1]
و نيز حاصل روايتى چنين است كه: قدر و منزلت مؤمن نزد امام به حسب منزلت امام نزد او است. و شواهد آنچه ياد كرديم بسيار است و بر اهل بصيرت پوشيده نيست، و چون بيان شد كه رعايت حق خداى تعالى با رعايت حقّ آن حضرت الزمان ارواحنا له الفداء حاصل مىگردد، پس رعايت حق آن جناب مايه نزديك شدن و تقرُّب يافتن به خداى تعالى است، و سبك شمردن حق آن بزگوار مايه دورى از خداوند و مبغوض شدن نزد او مىباشد، چنانكه مولايمان حضرت سجّادعليه السلام در دعاى ابوحمزه ثمالى مىگويد: أَوْ لَعَلَّكَ رَأيتَنِى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأقْصَيْتَنى؛ يا شايد مرا ديدهاى كه حق تو را سبك مىشمارم كه مرا دور ساختهاى!... . [2]
[1] الكافى، 537/1.
[2] اقبال، 71.
برگرفته از سایت مهدی نت